سپهسالاری بابک زنجانی در حوض بیماهی مدیریت اقتصادی | متهم نفتی دیروز، منجی امروز؟!

رویداد۲۴| اقتصاد ایران این روزها بیشتر شبیه صحنهای از یک تراژدی بیپایان است؛ دلار سر به فلک کشیده، سبد معیشت مردم هر روز کوچکتر میشود و وعدههای دولتی همچنان در حد حرف باقی مانده است. در این میان، اظهارنظرهای مدنیزاده از اقتصاد در شرایط «نه جنگ و نه صلح» تا توییت جنجالی بابک زنجانی که خود را قادر به تثبیت دلار میداند، حکایت از آشفتگی بیسابقه سیاستگذاری اقتصادی دارد.
دلار، گرانی و کابوس روزانه مردم
بازار ارز و سکه همچنان در بحران دستوپا میزند. هر نرخی که بانک مرکزی یا دولت تعیین میکند، به سرعت توسط واقعیت بازار رد میشود. قیمت دلار در ماههای اخیر به اوجهای بیسابقهای رسیده و هیچکس از مسؤولان پاسخ روشنی درباره کنترل آن نمیدهد. سبد معیشت خانوارهای متوسط و کمدرآمد به شدت آسیب دیده و سفره مردم روزبهروز کوچکتر میشود.
در این وضعیت، وزیر اقتصاد آب پاکی را روی دست همه ریخته و میگوید: «هنگامی که فضای نااطمینانی ناشی از جنگ در منطقه شکل میگیرد و فشار تحریمها افزایش مییابد، بازار سرمایه و بازار پول به هم میریزد، نرخ سود بالا میرود و در نتیجه بازار سرمایه نمیتواند نقش مؤثری در سرمایهگذاری ایفا کند؛ پیامد آن نیز کاهش رشد اقتصادی است. در فضای نه جنگ نه صلح نمیتوانیم انتظار داشته باشیم سرمایهگذاران مثل گذشته در کشور سرمایهگذاری کنند.»
اظهاراتی که نه تنها تلطیفکننده بحران نیست، بلکه نشان میدهد مسئولان محترم نه برنامه و نه امیدی به اصلاح اوضاع اقتصادی مملکت دارند. مردم نیز همچنان که با گرانی دست و پنجه نرم کردم و نرخ روز افزون دلار که حالا قله ۱۲۶ هزار تومان را هم فتح کرده را دنبال میکنند تا بلکه بفهمند چه به روزشان خواهد آمد.
بابک زنجانی منجی شد!
وضعیت دقیقا شبیه همان حوض بیماهی است که به قول قدیمیها قورباغه در آن سپهسالار میشود. شاهد آنکه بابک زنجانی با آن سابقه جنجالی ادعا میکند میتواند منجی اقتصاد کشور باشد! او در توییتی جنجالی نوشته: «اعلام شده به دلیل شرایط جنگ، پساجنگ و تحریمها، افزایش قیمت دلار امری طبیعی است و نباید انتظار ارزانی آن را داشت. هر نرخی که مدنظر این شرایط است تعیین شود، اما ثابت و قابل اتکا باشد. اگر از عهده مدیریت تثبیت آن برنمیآیید، سیاست گذاری آن را در کار گروهی دو ماهه به ما واگذار کنید تا ثبات پول را در عمل به رخ بکشیم تا ملت ببینند سالها به بهانه تحریمها از سوی شما سرکار بودند.»
نگاهی به این توییت کافی است تا بفهمیم اوضاع اقتصاد ما به کجا رسیده است؛ کار به جایی که یک متهم سابق و نماد فساد اقتصادی میخواهد جای سیاستمداران و کارشناسان رسمی کشور را بگیرد و خود را منجی معرفی کند.
بحران اعتماد و آینده مبهم
واقعیت این است که نه سیاستهای کنترل تورم کارآمد و نه مدیریت بازار ارز موفقیتآمیز بوده است. مردم هر روز شاهد سقوط ارزش پول ملی، گرانی سرسامآور و وعدههای بیعمل مسئولان هستند. وقتی کسانی مثل زنجانی حتی جرات ورود به عرصه سیاستگذاری اقتصادی پیدا میکنند، یعنی کشور به مرحلهای از بحران رسیده که دیگر هیچ خط قرمزی مانع از ورود متهمان سابق به امور اقتصادی نمیشود.
اگر وضعیت فعلی ادامه پیدا کند، اعتماد عمومی به طور کامل از بین خواهد رفت و سیاستگذاری اقتصادی به بازیچهای برای افراد پرمدعا و فرصتطلب تبدیل میشود. آنچه مسلم است، این است که بحران فقط محدود به نرخ دلار یا تورم نیست؛ بحران در اعتماد مردم، مدیریت ناکارآمد و فقدان شجاعت سیاستگذاران واقعی است.


